حکایت:کدخدا وسفیه وکسوت وزارت
پیام ازساجدی نژاد
شماره :60
حکایت:کدخدا وسفیه وکسوت وزارت
از مجموعه حکایات شریف وحریف
روزی ملا شریف کدخدا شدو با سفیه ده که حریف نام داشت روبرو شد، سفیه سلام کردو خوش وبش کردند کدخدادر بین جمعیت به سفیه گفت:حریف بیا برایت زن بگیرم.
سفیه گفت:نه، کدخدا! سنین ساغلیقین منه آروادی.نه ممنونم کدخدا،سلامتی تو برای من زن محسوب می شود!!
باردوم ملا شریف با ملا حریف ملاقات کرد، این بار ملا شریف به ملا حریف گفت:حریف بیا وزیرت کنم ولی بر خلاف دفعه قبل این بار حریف قبول کرد، ای کاش ملا حریف همان جمله قبل را می گفت،نگفت شد، آنچه شد!ساجدی نژاد 1399/2/11
+ نوشته شده در پنجشنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت 0:5 توسط سید جواد ساجدی نژاد
|