مقاله:اززمان جمشید نامم ایران است

پیام ازساجدی نژاد 
شماره :96
قسمت سوم
مقاله تحلیلی وتحقیقی: اززمان جمشید نامم است.

(.....اجداد ایرانیان پیش از آنکه به فلات ایران بیایند، در سرزمینی می‌زیستند که در اوستا به آن airyana vaejah گفته‌اند و صورت جدید آن را به صورت «ایران ویج» به کار برده‌اند. ایران‌ویج را پژوهندگان سابقاً بر جلگه‌های شمال قفقاز و بر خوارزم قدیم انطباق داده بودند و امروزه بیشتر نظر این است که مسکن اصلی قوم آریایی یا همان ایران ویج در بخش علیای رود ینی سئی [Yenisei در سیبری] بوده است.

نامهای جغرافیایی که ایرانیان پیش از ورود به فلات ایران یعنی در همان ایران‌ویج یا در سرزمینهای میان راه به کار می‌برده‌اند، در اوستا انعکاس دارد. این نامها را که در اوستا جنبه اساطیری یافته، در کتابهای دوره ساسانی با امکنه فلات ایران انطباق یافته می‌بینیم....

به شاهی بر او [= ضحاک] آفرین خواندند
ورا شاه ایران زمین خواندند

و این از عجایب است که در سلسله روایات شاهنامه، عنوان «شاه ایران زمین» نخستین بار به یک غیر ایرانی یعنی ضحاک تازی اطلاق شده است؛ اما اولین کسی از ایران که خود را صریحاً ایرانی (= از ایران) می‌نامد، فرانک مادر فریدون و پس از او پسرش فریدون است. تشخص ایران به عنوان سرزمینی خاص از همین اوان قیام کاوه و فریدون و از اواخر روزگار ضحاک است که کم‌کم در ذهن خواننده شاهنامه جا می‌افتد و از کشور تازیان و سپس از هندوستان جدا می‌شود. در اواخر روزگار فریدون جغرافیای شاهنامه بیشتر شکل می‌گیرد. بدینسان که معلوم می‌شود فریدون پادشاه جهان است، اما مقر او در ایران است و سرزمین‌های دیگری وجود دارند که عبارتند از توران و چین و مغرب و روم، و فریدون جهان را میان پسرانش تقسیم می‌کند: روم و مغرب را به سلم، و توران و چین را به تور، و ایران و دشت نیزه‌وران [=کشور تازیان] را به ایرج می‌دهد. از این دوره به بعد است که ایران جایگاه جغرافیای خود را در پهنه شاهنامه پیدا می‌کند و به خصوص اندک اندک مرز شمال شرقی آن مشخص می‌شود و معلوم می‌گردد که رود جیحون [آمودریا] ایران و توران را از هم جدا می‌کند. به این امر در شاهنامه چند بار اشاره هست و افراسیاب پادشاه توران به آن تصریح می‌کند:

زمین تا لب رود جیحون مراست
به سغدیم و این پادشاهی مراست.......)

دکتر حسن انوری، مقاله، ایران در شاهنامه،
نتیجه:نام ایران از قدیم (که همسایگانش مغرب ویونان وچین وماچین،توران بود)ایران بود وبعد تا اواخر قاجار  به <ممالک محروسه ایران> تبدیل شده بود باز دردوره پهلوی اول ایران شد.
ساجدی نژاد1399/3/16

مقاله:ارزمان جمشید نامم ایران است.

پیام ازساجدی نژاد 
شماره :95
قسمت دوم
مقاله تحلیلی وتحقیقی: اززمان جمشید نامم ایران است.
ایرانیان از مناطق سیبری به فلات ایران کوچ می نمایند ونام آنجاایران ویچ بوده است. 
غیر از مباحث تاریخی وباستانی در علم زبانشناسی هم تمام زبانهای اقوام ایرانی به جز ترکی وعربی، ریشه واصل آنها به زبان هندو اروپایی می رسد که خواستگاهشان نزدیکی های سیبری وایران ویچ می باشد که بعد به فلات ایران امروزی کوچ می کنند
ایران ازقدیم کشور پهناوری بوده که از یک طرف به مصر وآفریقا وطرف دیگر تا مدیترانه وهندوستان واز طرفی تا قفقاز ودریای سیاه کشیده شده بود بطوریکه ایران را هفت کشور وهفت اقلیم  می نامیدند وفکر می کردند تمام دنیا ایران است حتی در شاهنامه هفت کشور مجازا به معنی کل دنیا وایران است.مثلا
 کاوه به ضحاک می گوید:
اگر هفت کشور به شاهی تراست
چرا رنج وسختی همه بهر ماست.(شاهنامه)

ایران ایالات مختلف داشت وهر ایالت پادشاهی داشت که از پادشاه پادشاهان فرمان می گرفت، البته در قرون بعدی ایران کوچکتر شد ودر زمانهایی، ملوک الطوایفی برقرارگردید که گاهی مستقل بودند ولی همگی خودرا ایرانی می دانستند.
خلاصه بپردازیم به ریشه وخواستگاه ایرانیان:

(نام کنونی ایران از واژه پارسی میانه ērān و پهلوی aryān آمده‌است. این واژه در لغت به معنای «ایرانیان» و «زرتشتیان» است. استفاده از این کلمه دستکم به هزاره اول پیش از میلاد بازمی‌گردد؛ هرچند تا پیش از دوران ساسانی، از آن برای اشاره به مردم ایران به کار می‌رفت و استفاده از آن برای اشاره به یک سرزمین جغرافیایی و یک واحد سیاسی، از قرن سوم میلادی و دوران شاپور یکم آغاز شد.)
ویکی پدیا.
ادامه دارد
ساجدی نژاد1399/3/15

مقاله:از زمان جمشید نامم ایران است

پیام ازساجدی نژاد 
شماره:94
مقاله تحلیلی وتحقیقی:از زمان پادشاهی جمشیدنامم ایران بود.

چند سالی است در فضای مجازی می خوانیم که نام ایران از زمان رضا شاه بر این کشور نهاده شده قبلا ایران نبوده ومی گویند محمدعلی فروغی به رضا شاه می گوید در خارج، ایران را نمی شناسند  ، باید نامی برای کشور پیدا کنیم. وشاه هم به دکتر نفیسی مأموریت می دهد ونفیسی کلمه ایران را پیشنهاد می دهد.
ازطرف دیگر دوران دانشجوییم در رشته ادبیات دانشگاه تبریز یادم می افتد که در شاهنامه فردوسی از شرق کشور در قرن چهارم ودر خمسه نظامی گنجوی از غرب ودر ناحیه آذربایجان وآران در قرن هفتم ودهها شاعر ونویسنده قدیم نام ایران  به صراحت آمده است. 
مثلااز نظامی گنجوی:
همه عالم تن است ایران دل
نیست گوینده زین سخن خجل
چونکه ایران دل زمین باشد
دل زتن به بود یقین باشد
(خمسه،هفت پیکر ص616

یا از شاهنامه فردوسی:
ندانی که ایران نشست منست

جهان سر به سر زیر دست ِ منست

هنر نزد ایرانیان است و بـــس

ندادند شـیر ژیان را بکــس

همه یکدلانند یـزدان شناس

بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس

دریغ است ایـران که ویـران شــود

کنام پلنگان و شیران شــود

چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد

در این بوم و بر زنده یک تن مباد

همـه روی یکسر بجـنگ آوریــم

جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم

همه سربسر تن به کشتن دهیم

بـه از آنکه کشـور به دشمن دهـیم

چنین گفت موبد که مرد بنام

بـه از زنـده دشمـن بر او شاد کام

اگر کُشــت خواهــد تو را روزگــار

چــه نیکــو تر از مـرگ در کـــار زار.

وقتی می دیدم کلمه ایران هزار سال پیش بوده ودویست بار خود کلمه ایران ودوهزار بار همراه با مشتقات وتراکیب مثل ایران شهر، ایرانی وایرانیان آمده
وبعد با تحقیق فهمیدم حتی در اوستا نیز آمده، نمی توانستم این تناقض را بفهمم.تا اینکه باز با تحقیق به این نتیجه رسیدم که تا اواخر قاجارواوایل پهلوی نام کشورم به خاطر بزرگی وپهنای جغرافیایی به این صورت بوده:<ممالک محروسه ایران>
مثل:ایالات متحده امریکا
وغربیها به خاطر حسادت واهداف استعماری تجزیه طلبی، این کلمه را عمدا به کار نمی بردند وبه جای آن <پرس>یعنی پارس ، فارس با پیشینه پارسه می گفتند،وفروغی فراماسون که عاشق غرب بود این حرفهارا به رضا شاه گزارش می داد وخوب شد این مأموریت به عهده دانشمند ی ایران شناس چون دکتر نفیسی گذاشته شد واو کلمه ایران را از عبارت (ممالک محروسه ایران) انتخاب کرد وگرنه پارس می گذاشتند  وبعد مثل بسیار از کشورها   ستان می شدیم، مثل:عربستان،تاجیکستان،افغانستان.....
منابع:
1-شاهنامه فردوسی
2-پنج گنج نظامی گنجوی
ساجدی نژاد 1399/3/14
ادامه دارد

لطیفه: زیبا ترین جمله دانش آموز اکابر

پیام ازساجدی نژاد 
شماره :93
لطیفه:زیباترین جمله دانش آموز اکابر

یک معلم نهضت سواد آموزی تعریف می کرد به یک دانش آموز نهضت گفتم:فلانی می توانی با جوجه یک جمله بسازی؟گفت:آقا این که چیزی نیست، آسان است.نوشت:
(جوجه خر است!!!!)
ساجدی نژاد 1399/3/13

حکایت:هرس انگور توسط خر

پیام ازساجدی نژاد 
شماره :92
حکایت:هرس انگور را کدام حیوان به  انسان آموخت؟
گویند درقدیم کشاورزی الاغ خودرا نزدیک درخت انگور بسته بود وخودش مشغول کار بود الاغ باز می شود وشروع به خوردن شاخه های انگور می کند وکشاورز وقتی متوجه می شود که الاغ تمام شاخه ها را خورده بود. 
کشاورز بادیدن صحنه ناراحت می شود
ولی سال بعد می بیند هم درخت انگور خوب رشد کرده وهم ده برابر سال گذشته محصول آورده از اینجا یاد می گیرد که باید درخت انگور را هر س کرد.
آری این اعجاز خلقت است که انسان متفکر خیلی از کارها را باید از حیوانات یاد بگیرد که تفکری ندارد.

ساجدی نژاد 1399/3/12

حکایت:سگ وامریکا .هردوترسو را دنبال می کنند

پیام ازساجدی 
شماره :91
حکایت:سگ وامریکا،هردوٱدم ترسو را دنبال می کند.

در قدیم مادرانمان به کودکان آموزش می دادند که هر موقع سگ به شما حمله کرد فرار نکنید بنشینید یا بایستید تا سگ شمارا گاز نگیرد، من یکی باور نمی کردم.
تا اینکه بزرگ شدم روزی رادیو گوش می دادم شنیدم یکی از دانشمندان هسته ای صحبت می کرد، او می گفت:هرروز که از تهران به محل کارم در نیروگاه هسته ای تهران می رفتم در بین راه سگی به طرف ماشینم حمله می کرد ومن می ترسیدم به سرعت می راندم و سگ به سرعت مرا دنبال می کرد ومن دچار استرس می شدم،تااینکه روزی این عمل تکرار شد ورنگم پرید وبه شدت ترسیدم در اداره همکارم پرسید دکتر چرا رنگت پریده؟
من دلیلش را گفتم که ازسگ می ترسم.
اون همکار به من گفت :دکتر نباید از برابر سگ فرار کنی اینطوری سگ هار میشه، می دونه تو می ترسی بیشتر دنبالت می کنه.بایست اگر بایستی باهات دوست میشه ودم تکان می دهد.
فرداش به زور خودم را کنترل کردم شیشه هارا بستم وماشین را نگه داشتم.
سگ اول حمله کرد تارسید نزدیکم.دید من ایستادم چند بار واق واق کرد بعد دم تکان داد وماشین را بو می کرد ازآن روز با اون سگ دوست شدیم دیگه به من حمله نکرد.
این دانشمند هسته ای بعد نتیجه گیری کردکه امریکایی ها مثل سگ هستند اگر فرار کنی دنبالت می کنند واگر مقاومت کنی دم تکان می دهند.
در آن لحظه معنی حرف مادرم را فهمیدم که در مقابل حمله سگ وسگ صفت نباید فرار کرد.
ساجدی نژاد 1399/3/10

حکایت:حلالیت خواستن خواجه از شترو دم برجام

پیام ازساجدی نژاد 
شماره :90
حکایت:حلالیت خواستن خواجه ازشتر ودم برجام امریکایی

گویند خواجه ای برای حج آماده می شد واز همه حلالیت می خواست تا رسید به شتر. از شتر طلب حلالیت کرد.
شتر گفت :ای خواجه تمام آن ظلم هایی که به من کردی اعم از گرسنه وتشنه نگه داشتن،بار زیاد سوار کردن وزدن با چوب را حلالت کردم ولی یک مورد را حلال نمی کنم با حیثیت من بازی کردی.
خواجه پرسید؟کدام؟
شتر گفت :یادته در آن شب که از روخانه ای عبور می کردیم تو تمام حیوانات کاروان را به هم وصل کردی تا گم نشوند؟ تو افسار مرا به دم خر وصل کردی. وحیثیت مرا به باد دادی،این را حلال نمی کنم.
جناب رئیس جمهور تمام کم کاریها،رانت بازیها،تورم افسار گسیخته، توهین به شعور منتقدان وغیره...راحلال می کنیم اما آنجا که علی رغم مخالفت رهبری، افسار کشوررا به دم برجام بستی وحیثیت نظام را به باد دادی حلالت نمی کنیم.
ساجدی نژاد 1399/3/9

حکایت :موش موش خوار و پولشویان

پیام ازساجدی نژاد 
شماره :89
حکایت :موش موش خور و پولشویان بازار

 در فضای مجازی داستان زیر را از یک نفر می خواندم، دیدم چقدر  موش موش خوار این داستان با افرادی  در کشور ما مطابقت دارد. 
حالا اصل حکایت:
 وﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﻮﺵ ﻫﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﺋﯽ ﺑﻪ ﻣﺰﺭﻋﻤﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺤﺼﻮﻝﻣﻮﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ.

ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﭼﻨﺪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺗﻮﯼ ﯾﮏ ﻗﻔﺲ ﻭ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮔﺸﻨﮕﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ .
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﻣﻮﻧﺪﻧﺪ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﺮﺩ. ﺑﻬﺶ گفتم: ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﭼﺮﺍ ﺁﺯﺍﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻮﺵ ﺧﻮﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻣﻮﺷﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺑﺸﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ!

آری هر دولت تکنوکرات ولیبرال مسلک در کشور ما به قدرت می رسد عده ای موش خور وزالو صفت تربیت می کند وآنها را وارد بازار سکه، طلا، مسکن، خودرو،تایر، بورس و.....می کند وبازار می افتد دست اینها.وبا پولشویی وتورم خون مردم را می مکند بطوریکه دولت بعدی هم نمی تواند با آنها مبارزه کند تا اینکه دولت بعدی هم به خاطر استفاده از پول آنها در انتخابات مجبور به همکاری با آنها می شود.
تنها راه مبارزه با اینها انتخاب دولت انقلابی وجهادی است.
ساجدی نژاد 1399/3/7‌ ‎

حکایت:تقسیم پنیر دوموش توسط گربه یا یارانه دولت

پیام ازساجدی نژاد 
شماره:88
فابل :تقسیم پنیر دوموش توسط گربه = یا یارانه دولت

دو موش سر تقسیم پنیری دچار اختلاف شدند و نزد گربه ای رفتند تا با استفاده از ترازویی که داشت، پنیر را به طور مساوی بین آنها تقسیم کند. گربه پنیر را به نحوی تقسیم کرد که یک تکه سنگین تر از تکه بعدی شد. پس از تکه سنگین مقداری جدا کرد و خورد. این بار تکه بعدی سنگین گردید. گربه دوباره از آن مقداری جدا کرد و خورد باز هم یکی از دو تکه پنیر از دیگری سنگین ترشد. گربه آنقدر این عمل را تکرار کرد تا تنها تکه ای کوچکی باقی ماند. پس گربه آخرین تکه را به موشها نشان داد و گفت : این هم مزد کارم است و آن را بر دهان گذاشت و خورد و دو موش با شکم گرسنه بازگشتند!
این حکایت، حکایت یارانه ماست. اول گفتند یارانه عادلانه نیست و برخی افراد ثروتمند چندین اتومبیل دارند و از بنزین یارانه ای استفاده می کنند و برخی افراد فقیر اصلا ماشینی ندارند که از یارانه استفاده کنند پس باید یارانه را هدفمند کنند. پس به آن بهانه برق ،گاز، آب، بنزین و نان و ... را گران کردند. بعد یارانه را نصف کردند و نصف آن را خوردند و نصف دیگر را هر ماهه به مردم دادند. بعد گفتند یارانه به برخی افراد تعلق نمی گیرد و بدین سان نصف نصف را باز خوردند و به مابقی افراد یارانه را از اول ماه به آخر ماه کشاندند، بگذریم که در تمام این سالها مبلغ یارانه همان 45 تومان ماند و قبض ها هر سال افزایش یافتند.
ساجدی نژاد 1399/3/7

داستان ومعما:فرار انسان از شتر مست

پیام ازساجدی نژاد 
شماره 87
معما:فرار انسان ازشترمست
گویند:شتری انسانی را دنبال می کرد تا بگیرد وبکشد وانسان فرار می کرد تا چاهی را دید وخود را داخل چاه تپاندو دست در ریشه خاری زد که سر چاه روییده بود وان را گرفت که نیفتد،
به پایین چاه نگاه کرد دید اژدهایی سهمناک دهنش را باز کرده تا اورا ببلعد بالا را نگاه کرد دید شتر مست دهنش را باز کرده، بعد دید دوتا موش یکی سفید ویکی سیاه ریشه خار را می جوند به جای پایهایش دقت کرد که پایهایش را فرو کرده بود نگاه کرد، دید زیر هرپایش دو مار سیاه چنبره زده ترس تمام وجودش را فراگرفت تا اینکه مشاهده کرد زنبور عسل در دیواره چاه مقابلش لانه کرده وشهد از آن می ریزد یک دست  در بوته خار ودست دیگرش رادر شهد فروکرد وازان می خورد وهمه مخاطرات بالا را فراموش کرد وبه خوردن عسل مشغول شد تا موشها ریشه خار را خوردند وانسان در داخل دهان اژدها افتاد.(کلیله ودمنه نصرالله منشی ص 41)
حالا منظور از شتر،اژدها،موش سیاه وسفید،مار وچاه چیست؟
شما حدس بزنید، البته برای رمز گشایی از این کلمات باید به علم تشبیه،نمادشناسی واستعاره مسلط بود:
جواب:

 

شتر:نماد مرگ.گویند:مرگ شتری است که در مقابل در هر کسی می خوابد.
چاه:استعاره ازدنیا.از دنی :جای پست
موش سیاه وسفید: استعاره ازشب وروز.
اژدها:استعاره از قبر.
شهد:استعاره از مال وتعلقات دنیوی.
مار: استعاره ازطبایع متضاد اربعه:آب،باد،خاک وآتش.بعبارتی اخلاط اربعه: (برودت،یبوست، رطوبت و حرارت)
بازنویسی از سید جواد ساجدی نژاد1399/3/6

t.me/yekanat_sasi
http://Instagram.com/yekanatsasi